آیا ژن چشایی شما رژیم غذایی‌تان را می‌نویسد؟

آیا ژن چشایی شما رژیم غذایی‌تان را می‌نویسد؟

در تازه‌ترین یافته‌های علمی، پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که حساسیت شدید به طعم تلخ در برخی افراد، فراتر از یک ویژگی حسی ساده است و می‌تواند ریشه در ژنتیک داشته باشد. این ویژگی ژنتیکی نه‌تنها تجربه مزه غذاهایی مانند کلم بروکلی، گریپ‌فروت یا کلم بروکسل را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بلکه ممکن است با بروز برخی بیماری‌ها نظیر اختلال دوقطبی و بیماری مزمن کلیوی نیز در ارتباط باشد. نتایج این تحقیق که توسط تیمی از دانشمندان دانشگاه کوئینزلند استرالیا به سرپرستی دکتر دنیل هوانگ انجام شده، نشان می‌دهد که حدود یک‌چهارم از جمعیت دارای دو نسخه فعال از ژن موسوم به TAS2R38 هستند؛ ژنی که کنترل شدت درک طعم تلخ را بر عهده دارد و در عین حال، با برخی مخاطرات سلامت جسمی و روانی نیز مرتبط است.

به گزارش رسانه اخبار فناوری تک فاکس، ژن TAS2R38 یکی از چندین ژنی است که گیرنده‌های طعم تلخ را رمزگذاری می‌کند. این گیرنده‌ها که در زبان قرار دارند، به عنوان بخشی از سازوکار طبیعی بدن برای تشخیص مواد سمی عمل می‌کنند. تلخی اغلب نشانه‌ای از وجود سموم طبیعی در مواد غذایی است و حساسیت به آن نوعی مکانیسم دفاعی برای پیشگیری از مصرف خوراکی‌های بالقوه خطرناک محسوب می‌شود. اما نکته جالب‌تر آن است که این گیرنده‌ها فقط در دهان فعال نیستند. مطالعات اخیر نشان داده‌اند که گیرنده‌های TAS2R در بخش‌های مختلف بدن از جمله روده، کلیه، مجاری ادراری، ریه، قلب، جفت و حتی مغز نیز بیان می‌شوند و نقش‌هایی فراتر از صرفاً درک چشایی ایفا می‌کنند.

پژوهش انجام‌شده با استفاده از داده‌های حجیم ژنومی، شامل بیش از 445 هزار شرکت‌کننده از زیست‌بانک بریتانیا و 161 هزار فرد دیگر از مطالعات ژنوم‌وسیع (GWAS)، نشان داده است که سه تغییر ژنتیکی خاص یا همان پلی‌مورفیسم‌های تک‌نوکلئوتیدی (SNP) در ژن TAS2R38 با افزایش خطر ابتلا به بیماری کلیوی و اختلال دوقطبی مرتبط هستند. این تغییرات در افرادی دیده می‌شود که هر دو نسخه این ژن را از والدین خود به ارث برده‌اند و اصطلاحاً در دسته «ابرچشنده‌ها» قرار می‌گیرند. این افراد طعم تلخ ترکیباتی مانند فنیل‌تیوکاربامید و پروپیل‌تیو اوراسیل را بسیار شدیدتر از دیگران درک می‌کنند.

در تحلیل‌های دقیق‌تر، تیم تحقیقاتی دریافت که ارتباط قوی‌تری میان این ویژگی ژنتیکی و اختلال دوقطبی نسبت به سایر اختلالات مشاهده شده است. پس از آن، عملکرد ضعیف کلیه و حضور نشانگرهای زیستی مرتبط با سمیت کلیوی، در جایگاه دوم این ارتباط‌ها قرار گرفتند. هرچند این یافته‌ها هنوز رابطه علت و معلولی را اثبات نمی‌کنند، اما تقویت‌کننده این فرضیه‌اند که ژن‌های مسئول درک طعم تلخ، نقش‌هایی بسیار فراتر از آنچه پیش‌تر تصور می‌شد در بدن ایفا می‌کنند و می‌توانند بر سلامت روان و عملکرد اندام‌های داخلی تأثیر بگذارند.

یکی دیگر از جنبه‌های جالب این مطالعه، بررسی اثر این ژن بر عادات غذایی و در نهایت، تأثیر آن بر میکروبیوم روده بود. مشخص شد که افراد دارای ژن فعال TAS2R38 نسبت به طعم‌های شور نیز حساس‌تر هستند. این حساسیت باعث می‌شود که آن‌ها به طور طبیعی نمک کمتری به غذا اضافه کنند. اما جالب اینکه این افراد معمولاً جذب خوراکی‌هایی با طعم نسبتاً شور می‌شوند و به‌طور غیرمستقیم ممکن است در بلندمدت نمک بیشتری مصرف کنند. چنین الگویی می‌تواند به افزایش فشار بر کلیه‌ها منجر شود و یکی از دلایل احتمالی ارتباط میان این ژن و عملکرد ضعیف کلیه باشد.

در زمینه سلامت روده، پژوهشگران دریافتند که افراد دارای ژن TAS2R38 دارای تنوع میکروبی خاصی هستند. به‌طور خاص، جمعیت باکتری‌های مفیدی مانند پاراباکتروئیدها در روده این افراد بیشتر است؛ باکتری‌هایی که با کاهش التهاب و بهبود وضعیت سلامت عمومی دستگاه گوارش مرتبط‌اند. این یافته می‌تواند در آینده برای طراحی رژیم‌های غذایی شخصی‌سازی‌شده و تقویت سلامت روده از اهمیت زیادی برخوردار باشد.

هرچند هنوز ارتباط دقیق میان بیزاری از طعم تلخ و افزایش احتمال اختلال دوقطبی به‌طور کامل روشن نشده است، اما داده‌های این پژوهش چشم‌اندازی نوین را برای درک پیوندهای ژنتیکی میان درک طعم و سلامت روان فراهم کرده‌اند. محققان معتقدند که این یافته‌ها می‌توانند به توسعه استراتژی‌های درمانی مؤثرتر برای افراد مبتلا به اختلالات خلقی کمک کنند.

دکتر هوانگ در پایان تأکید کرد که این نتایج می‌توانند نقش مهمی در طراحی برنامه‌های غذایی و درمانی بر اساس ویژگی‌های ژنتیکی افراد ایفا کنند. وی افزود که اگرچه برای درک کامل عملکرد این گیرنده‌های طعم و ارتباطات پیچیده آن‌ها با سیستم‌های مختلف بدن نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد، اما این پژوهش مسیرهای تحقیقاتی جدیدی را در راستای شناخت دقیق‌تر عملکرد ژن TAS2R38 و سایر گیرنده‌های طعمی در سلامت انسان گشوده است.