دانشمندان چه زمانی ذهن انسان را به رایانه منتقل می‌کنند؟

دانشمندان چه زمانی ذهن انسان را به رایانه منتقل می‌کنند؟

دیدگاه‌های متفاوتی در میان عصب‌شناسان درباره امکان‌پذیری فرآیند بارگذاری ذهن وجود دارد. این فناوری نوین که با عنوان mind uploading شناخته می‌شود، ایده‌ای پیشرفته و در عین حال بحث‌برانگیز در حوزه علوم اعصاب و هوش مصنوعی است که بر پایه آن، ذهن انسان به طور کامل به یک سیستم رایانه‌ای منتقل شده و به شکل دیجیتالی ادامه حیات می‌دهد. در این سناریو، فرد می‌تواند بدون وجود فیزیکی و بدن، همچنان از هویت، خاطرات و آگاهی خود برخوردار باشد. این تصور از زندگی دیجیتال، در نگاه نخست ممکن است ترسناک و غیرواقعی به نظر برسد، اما بخشی از تلاش‌های علمی در جهت همگرایی میان نوروساینس و فناوری‌های پیشرفته است.

به گزارش رسانه اخبار فناوری تک فاکس، دابرومیر رانف، دانشیار روانشناسی در مؤسسه فناوری جورجیا، در گفت‌وگویی با رسانه استادی‌فایندز به تامل درباره ابعاد مختلف این موضوع پرداخته و اشاره کرده است که اگر روزی چنین انتقالی به درستی صورت گیرد، آنگاه زندگی در محیط‌های شبیه‌سازی‌شده به‌طور بالقوه می‌تواند حتی فراتر از امکانات فیزیکی کنونی ما باشد. در این فضاهای دیجیتال، افراد قادر خواهند بود کارهایی را انجام دهند که در جهان واقعی ممکن نیستند؛ از عبور از دیوارها و پرواز، تا سفر به سیارات دوردست. به گفته رانف، تنها عاملی که در این محیط‌های مجازی می‌تواند محدودیت ایجاد کند، چارچوب‌های واقع‌گرایانه علمی شبیه‌سازی شده خواهد بود.

با این حال، یکی از مهم‌ترین چالش‌های پیش روی این فناوری، بازآفرینی ورودی‌های حسی است. مغز انسان نه‌تنها پیچیده‌ترین اندام زیستی شناخته‌شده است، بلکه تعامل مداوم و دقیق آن با دنیای اطراف از طریق حواس پنج‌گانه و سیگنال‌های بدنی، بخش جدایی‌ناپذیر از عملکرد شناختی آن محسوب می‌شود. بنابراین، هرگونه تلاش برای بارگذاری ذهن باید بتواند محیط دیجیتالی خلق کند که شامل شبیه‌سازی بسیار دقیق دیدن، شنیدن، بوییدن، لمس کردن و حتی عملکردهای حرکتی مانند پلک زدن، تنظیم ضربان قلب و دیگر فرایندهای فیزیولوژیک باشد. نبود چنین ورودی‌هایی می‌تواند فرد را در وضعیتی مشابه محرومیت حسی مطلق قرار دهد، حالتی که حتی در شرایط زندان نیز نوعی شکنجه به شمار می‌آید.

پژوهش‌ها نشان می‌دهند افرادی که از دریافت سیگنال‌های بدنی مانند گرسنگی، تشنگی یا درد ناتوان هستند، معمولاً با مشکلات روانی شدیدی مواجه می‌شوند. بنابراین، برای موفقیت‌آمیز بودن فرآیند بارگذاری ذهن، سیستم‌های شبیه‌سازی باید به‌قدری پیشرفته باشند که نه‌تنها ورودی‌های حسی را تقلید کنند، بلکه دقت آن‌ها به حدی باشد که حتی کوچک‌ترین تحریف منجر به بروز اختلالات روانی نشود. با وجود پیشرفت‌های چشمگیر در فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی، در حال حاضر ابزارهای لازم برای چنین شبیه‌سازی پیچیده‌ای هنوز در اختیار دانشمندان قرار ندارد.

گام ابتدایی در مسیر تحقق این ایده، اسکن دقیق و سه‌بعدی از ساختار کامل مغز انسان است. این فرآیند نیازمند دستگاه‌هایی با وضوح و توانایی بی‌سابقه در تصویربرداری از مغز است که بتوانند تمام بخش‌های آن را تا سطح نورونی و سیناپسی تشریح کنند. در حال حاضر، علم تنها در مراحل ابتدایی تهیه نقشه‌های مغزی قرار دارد و دستیابی به یک مدل کامل از ۸۶ میلیارد نورون انسانی به همراه تریلیون‌ها اتصال میان آن‌ها، همچنان در حد یک هدف بلندمدت باقی مانده است. افزون بر این، کافی نیست تنها ساختار مغز شبیه‌سازی شود؛ چرا که نورون‌ها دائماً در حال تنظیم عملکردهای خود هستند و این تغییرات باید در سیستم‌های شبیه‌سازی نیز مدل‌سازی شوند.

برای ساده‌سازی این فرآیند، برخی پژوهشگران به دنبال یافتن راه‌های میان‌بر هستند؛ مانند تمرکز بر شبیه‌سازی بخش‌های کلیدی مغز که مستقیماً با تولید افکار و آگاهی در ارتباط هستند. این رویکرد مستلزم درک دقیق از نحوه همکاری شبکه‌های نورونی بزرگ در انجام محاسبات ذهنی است. اگر دانشمندان بتوانند فرآیندهای محاسباتی مغز را رمزگشایی کنند، ممکن است بتوانند با حذف بخش‌هایی از مغز که نقش کلیدی در تفکر ندارند، مدل‌سازی را ساده‌تر کنند. در عین حال، برخی دیگر پیشنهاد می‌کنند که هر نورون واقعی با یک نورون مصنوعی جایگزین شود. اگرچه این رویکرد در ظاهر ساده‌تر به نظر می‌رسد، اما در عمل، هنوز امکان جایگزینی حتی یک نورون واقعی با نورونی مصنوعی وجود ندارد.

با وجود این موانع فنی و علمی، روند رشد فناوری به شکل تصاعدی در حال پیشرفت است و همین امر باعث شده تا برخی دانشمندان نسبت به تحقق این رویا در آینده‌ای نه‌چندان دور امیدوار باقی بمانند. در حال حاضر پیش‌بینی‌ها درباره زمان تحقق این فناوری متفاوت است. برخی خوش‌بینانه‌ترین سناریوها، ممکن شدن بارگذاری ذهن را تا سال ۲۰۴۵ یا اواخر قرن حاضر مطرح می‌کنند. با این حال، دابرومیر رانف نسبت به این پیش‌بینی‌ها با دیده تردید می‌نگرد و معتقد است که چنین برآوردهایی بیش از حد خوش‌بینانه هستند. به گفته وی، اگر بارگذاری ذهن در طول صد سال آینده عملی شود، جای شگفتی خواهد داشت؛ اما احتمال وقوع آن در افقی ۲۰۰ ساله وجود دارد. از این منظر، ممکن است نخستین انسانی که قادر به زندگی دیجیتال و جاودانه خواهد بود، همین امروز متولد شده باشد.