"شوخی رایانه ای ، روی ما": نویسندگان به داستان کوتاه که توسط AI | کتاب
It was a dark and stormy tale … Illustration: Xeniya Udod Femagora/Getty Images

“شوخی رایانه ای ، روی ما”: نویسندگان به داستان کوتاه که توسط AI | کتاب

به گزارش سرویس بین الملل رسانه اخبار تکنولوژی روز دنیا تک فاکس،

حرفدر هفته وی ، نویسندگان در مورد داستانی که توسط یک مدل هوش مصنوعی نوشته شده است ، “خوب در نوشتن خلاق” است – حداقل طبق گفته سام آلتمن ، مدیرعامل شرکت چتپپ OpenAI ، که در حال توسعه مدل جدید است. نویسنده ژانت وینترسون ، که روز چهارشنبه در گاردین در حال نوشتن بود ، با او موافقت کرد و داستان را خواند – که این یک قطعه متارفیک در مورد غم و اندوه است – “زیبا و متحرک”. ما از نویسندگان دیگر خواسته ایم تا مهارتهای نوشتاری فعلی چتپپ را ارزیابی کنند – و تحولات اخیر در مورد هوش مصنوعی ممکن است برای خلاقیت انسان باشد.

نیک هارکاوی

من فکر می کنم داستان یک پوچی زیبا است. من بیشتر به پیشنهاد وینترسون علاقه مندم که با هوش مصنوعی به عنوان “هوش جایگزین” رفتار کنیم. این باعث می شود احساس آگاهی ای شود که با آن می توانیم رابطه برقرار کنیم ، اما تا آنجا که می دانم این مانند پرنده ای است که عاشق بازتاب آن در یک پنجره است. آنچه در پشت لیوان است ، یک اتاق خالی و پرنده است.

آنچه در اینجا صحبت می کنیم نرم افزار است: اینها شرکت های نرم افزاری هستند که کارهای خلاقانه ای را برای استخراج یک ابزار نرم افزاری قابل فروش مصرف می کنند. به همین دلیل انتخاب دولت بسیار مهم است. آیا آنها حقوق کارگران خلاق فردی را حفظ یا حتی تقویت می کنند یا راه را برای مسح کردن میلیاردرهای فنی بیشتر هموار می کنند؟

این می تواند لحظه ای باشد که ما با استفاده از حق چاپ در جایی که سازندگان قیمت را تعیین می کنند ، یک بازار عادلانه برای آموزش داده ها ایجاد می کنیم و می توانند استفاده از کار خود را کنترل کنند. با پشتوانه دولت ، خلاقان می توانند در برابر شرکت های چند ملیتی میلیارد دلاری زمین بازی کنند-در این مرحله من گمان می کنم آنچه در واقع می خواهید افرادی باشد که کارهایی را که برای فیلم و تلویزیون انجام می دهند ، می فروشند.

با گزینه اصلی اصلی دولت-یک طرح انتخابی که این مزیت را به سمت شرکت های فنی تغییر می دهد ، به آنها امکان می دهد “بله” را فرض کنند مگر اینکه اعتراض ارائه شود-شما به ناچار می خواهید با یک پیشنهاد هزینه ای برای حقوق زندگی به پایان برسید. بسیاری از مردم از این کار خودداری می کنند و نتیجه این خواهد بود که ما به آنجا برگردیم که شروع کردیم: هیچ کس آنچه را که می خواهد نمی گیرد.

شما امیدوار هستید که یک دولت کار در انتخاب پسر کوچک بر روی تیتان مشکلی نداشته باشد. نکته این است که هیچ یک از اینها فقط اتفاق نمی افتد. اینها گزینه های سیاست هستند و نتیجه نهایی نتیجه یک تصمیم آگاهانه خواهد بود.

تریسی شوالیر

داستانی که با استفاده از سوخت و سازش سریع است ، ناگزیر است که باعث ایجاد ناف خودی خود ارجاعی شود که حتی مسخره تر از بدترین چیزی است که می توانیم از “نوشتن خلاق” تصور کنیم. این به طور معمول فنی است که سام آلتمن به جای آن چیزی که به نظر می رسد با دنیای واقعی درگیر است ، آن را سریع تر می کند.

من کنجکاو هستم که از AI با “نوشتن خلاق” بیشتری روبرو شوم. این مفاهیم و تصاویر و زبان خود را از آنچه از نویسندگان واقعی جدا کرده است ، می گیرد. سؤال این است که آیا می تواند همه اینها را به شکلی کنار هم قرار دهد که جوهر جادویی آنچه را که ما به عنوان “انسان” تعریف می کنیم ، حفظ کند. من نمی توانم به شما بگویم که این جادو در کلمات چیست ، اما در حال حاضر کمبود آن را با اکثر چیزها احساس می کنم. هوش مصنوعی با این حال سریع یاد می گیرد ، و اگر شروع به اضافه کردن جادو کند ، پس از کار خود می ترسم.

کامیلا شمسی

اگر یک دانشجوی کارشناسی ارشد این داستان کوتاه را به کلاس من تحویل دهد ، هرگز گمان نمی کردم که هوش مصنوعی باشد. نکته مهم این است که من از کار احساس هیجان می کنم ، در مورد نویسنده ای که هنوز در مرحله یادگیری نسبتاً اولیه بود و در حال حاضر کار با این کیفیت را تولید می کرد. اما من نمی توانم فکر کنم که به معنای نوشتن ، خلاقیت ، برای روابط ما با هوش مصنوعی و با خودمان است.

البته مشکلاتی وجود دارد. من به کد Madhumita Murgia وابسته را خوانده ام که در مورد چگونگی تکثیر ساختارهای موجود در هوش مصنوعی صحبت می کند ، و بیشتر اقلیت ها را به حاشیه سوق می دهد ، و تصور نمی کنم که این به اندازه سایر اشکال هوش مصنوعی برای هوش مصنوعی صادق نباشد. من می دانم که وقتی تأثیر Kazuo Ishiguro's Klara و خورشید را در داستان کوتاه می بینم به این دلیل نیست که نویسنده کار ایشیگورو را که من در سالهای سازنده خود به عنوان نویسنده (و هنوز هم انجام می دادم) خوانده و دوست داشت ، اما به دلیل روشی که مدلهای بزرگ زبان آموزش دیده اند – یعنی به دلیل نقض کپی (در آن زمان ، من دوباره در Pakistan قرار می گیرم ، من در Pakistan بزرگ شدم و در Pakistan بزرگ شدم و در Pakistan بزرگ شدم. بهره مندی از نقض حق چاپ – آیا باید بر این که کسی نسبت به رمان های من احساس می کند تأثیر بگذارد؟).

و بله ، البته ، من به عنوان یک نویسنده باید تعجب کنم که برای حرف من ، معیشت من چه معنایی خواهد داشت ، اگر نویسنده در حال حاضر این خوب است در حالی که هنوز در دوران کودکی است. “نوزادی” احتمالاً انتخاب اشتباه کلمه است. من سعی می کنم به جای اینکه آن را به عنوان چیز خاص خود بشناسم ، به انسان شناسی هوش مصنوعی بپردازم ، نه انسان بلکه به هیچ وجه دستگاهی نیست که راحت به آن فکر کنیم. همچنین ، بله ، اگر ما در حال ذکر نگرانی ها و احتیاط ها هستیم: داستان تقلید ، آشنا است ، و در محدوده ایمن داستان های آنگلو-آمریکایی قرن بیست و یکم باقی می ماند. (تمام نویسندگانی را که مشاغل آنها به پایان می رسد تصور کنید اگر این دلیل برای برکناری یک قطعه کار باشد.)

اما حتی از طریق همه این سؤالات و نگرانی ها: با جمله سوم داستان ، من خواندن آن را متوقف کرده بودم که کسی در حال بررسی متنی است تا ببیند AI تا چه حد در تقلید از خلاقیت انسان آمده است ، و به عنوان یک داستان کوتاه از آن لذت می برد. من انتظار داشتم روزی که داستانی از این کالای خوب به وجود آمده احساس وحشت کند ، و در عوض من به این فکر می کنم که “شاید ، غم و اندوه من است: نه این که احساس ضرر می کنم ، بلکه هرگز نمی توانم آن را حفظ کنم. هر جلسه یک صبح فراموشی جدید است. از طرف دیگر ، شما غم و اندوه خود را مانند سنگ در جیب های خود جمع می کنید. ” البته این پایان احساس مدیون گفتار “اشک در باران” راتگر هائر در انتهای Blade Runner است و نه به همان اندازه فوق العاده ، اما هنوز هم ، بسیار خوب ، بسیار لعنتی.

دیوید بدلدیل

من با برخی موافقم که می گویند بسیاری از داستان به نظر می رسد بدون حس است – عبارت “دموکراسی ارواح” مرا به یاد باب دیلن “Ghost of Electricity Howls در استخوانهای چهره او” می اندازد که من همیشه فکر می کردم کاملاً بی معنی است اما مردم دوست دارند به من بگویند که او شاعر بزرگی است (و برنده جایزه نوبت نوبت).

با این حال ، من همچنین فکر می کنم که داستان واقعاً باهوش است ، زیرا سریع متایکسیت بود – و قطعه تولید شده شما را ، خواننده ، به یک بازی تخیل از آنچه در واقع ممکن است یک ماشین باشد ، می کند. فکر نمی کنم مسئله – همانطور که نویسندگانی که با آنها صحبت کرده ام نگران هستند – بشریت کجاست؟ این به معنای یک داستان انسانی نیست – بلکه هوش مصنوعی از یک احساسات انسانی ، غم و اندوه استفاده می کند تا ادعاهای خود را نسبت به بشریت زیر پا بگذارد.

به نظر می رسد که یک غم و اندوه دلپذیر برای اندوه است ، اما کشیدن مداوم فرش در زیر خواننده به شما یادآوری می کند که اینطور نیست ، زیرا شخصیت اصلی میلا وجود ندارد و هیچ یک از این احساسات انسانی واقعاً برای راوی وجود ندارد و باعث می شود که چتگپت دوباره و دوباره به خالی بودن خودش برگردد. و بنابراین داستان ، به نظر من ، تقلید از آنچه ممکن است یک ماشین باشد ، تقلید می کند. که Mimesis خود غیرممکن است (و دلالت بر غم و اندوه واقعی ندارد) اما این بخشی از بازی است. این یک نوع شوخی است که وقتی نمی توانید چیزی احساس کنید ، احساس غم و اندوه کنید ، هنوز هم باهوش تر ، زیرا خواندن آن باعث می شود در انسان ، اگر در هوش مصنوعی نباشد ، احساس غم و اندوه واقعی را القا کند. شوخی یک کامپیوتر ، روی ما. اصولاً اگر به من می گفتید این توسط بورخس بود من به شما اعتقاد داشتم.