در شرایطی که بحران کمآبی، فشارهای اقتصادی و چالشهای اقلیمی به تهدیدی جدی برای امنیت غذایی و توسعه پایدار تبدیل شدهاند، کشت گلخانهای به عنوان یکی از راهکارهای کلیدی برای عبور از این بحرانها مطرح شده است. این شیوه نوین تولید، نهتنها میتواند بهرهوری را افزایش دهد و وابستگی به شرایط متغیر آبوهوایی را کاهش دهد، بلکه نقشی مهم در ایجاد اشتغال پایدار، بهویژه در مناطق روستایی ایفا میکند. کاهش مصرف منابع آب، افزایش تولید در واحد سطح و امکان کنترل بهتر شرایط محیطی، از جمله ویژگیهای این سیستم مدرن کشاورزی است که آن را به گزینهای جذاب برای آیندهنگری در حوزه تولید غذا بدل کرده است.
به گزارش رسانه اخبار فناوری تک فاکس، بر اساس گزارش خبرگزاری ایسنا، امروزه تولید مواد غذایی صرفاً محدود به فعالیتهای کشاورزی سنتی نیست، بلکه به مسئلهای چندبُعدی تبدیل شده که در پیوند با امنیت ملی، مسائل زیستمحیطی، تحولات سیاسی و سیاستگذاریهای اقتصادی قرار دارد. در این چارچوب، بسیاری از کشورها در حال فاصله گرفتن از الگوهای سنتی کشتوزرع و حرکت بهسوی بهرهگیری از فناوریهای نوآورانه هستند؛ فناوریهایی که میتوانند علاوه بر صرفهجویی در مصرف آب و انرژی، با شرایط متغیر اقلیمی نیز سازگار باشند. کشت گلخانهای، با امکان تولید مستمر، مدیریت دقیق نهادهها و افزایش کیفیت محصول، مورد توجه دولتها و بخش خصوصی قرار گرفته و بهعنوان یکی از محورهای اصلی توسعه پایدار در بخش کشاورزی شناخته میشود.
در ایران، بهویژه در استانها و مناطق با اقلیم خشک و نیمهخشک، گلخانهها بهعنوان ابزاری مؤثر برای مقابله با بحران آب و ارتقای امنیت غذایی مورد توجه قرار گرفتهاند. با این حال، عدم وجود چشمانداز راهبردی و فقدان تحلیلهای جامع آیندهنگرانه، موجب شده تا فعالان این بخش و سیاستگذاران نتوانند تصویری روشن و هماهنگ از مسیر پیشرو داشته باشند. نبود اطلاعات تحلیلی درباره روندها، تهدیدها و فرصتها، نهتنها تصمیمگیریهای کلان را با چالش مواجه کرده، بلکه خطر شکست پروژههای توسعهای را نیز افزایش داده است. از این رو، انجام مطالعات آیندهپژوهانه که بتوانند زمینهساز تدوین سیاستهای دقیق و هدفمند باشند، به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل شده است.
در همین راستا، عباس امینی، پژوهشگر جغرافیا و برنامهریزی روستایی از دانشگاه اصفهان، به همراه یکی از همکارانش، پژوهشی آیندهنگرانه در حوزه کشاورزی گلخانهای انجام دادهاند. این مطالعه، بر منطقهای خاص در استان اصفهان متمرکز شده، اما هدف آن بررسی روندهای کلی و الگوهای قابل تعمیم در سطح ملی بوده است. محققان تلاش کردهاند با تحلیل سناریوهای مختلف، آیندههای ممکن برای این بخش را شناسایی کرده و چالشها و فرصتهای پیشرو را با دقت بیشتری مورد بررسی قرار دهند. این پژوهش، گامی مهم در جهت ایجاد مبنایی علمی برای سیاستگذاریهای دقیقتر و کارآمدتر در حوزه کشاورزی گلخانهای تلقی میشود.
در فرآیند این مطالعه، از روشهای کیفی و تکنیکهای آیندهپژوهی بهره گرفته شده است. گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه با فعالان و کارشناسان حوزه کشت گلخانهای، مطالعه اسناد توسعهای و تحلیل دادههای علمی و رسانهای، بخش اصلی رویکرد پژوهشگران را تشکیل داده است. تحلیل این دادهها با استفاده از مدلهای علمی، به استخراج سه سناریوی محتمل برای آینده گلخانههای ایران منجر شد. این سناریوها بهگونهای طراحی شدهاند که طیف وسیعی از تحولات ممکن، از توسعه پایدار تا رکود و افول را پوشش دهند و به سیاستگذاران کمک کنند که با آمادگی بیشتری به استقبال آینده بروند.
نتایج این پژوهش سه تصویر متمایز از آینده کشت گلخانهای در کشور ترسیم میکند. نخست، آیندهای خوشبینانه و پایدار که در آن، با تقویت زیرساختها، حمایتهای دولتی و فعال شدن بازارهای مرتبط، کشاورزی گلخانهای به صنعتی موفق و پایدار تبدیل میشود. سناریوی دوم، تصویری بدبینانه و تیره است که در آن، ضعف ساختاری، بحرانهای اقتصادی و نبود حمایتهای مؤثر، این بخش را به سمت افول و ناکامی سوق میدهد. سناریوی سوم نیز آیندهای واقعگرایانه و میانهرو را ترسیم میکند؛ در این وضعیت، تنها آن دسته از تولیدکنندگان که توانایی ایجاد شبکههای ارتباطی قوی و بهرهگیری از خوشههای صنعتی را دارند، میتوانند در بازار باقی بمانند و به موفقیت دست یابند.
پژوهش انجامشده همچنین نشان میدهد که علیرغم حمایتهای ذکرشده در اسناد بالادستی، موانع متعددی مانع از تحقق اهداف توسعهای شدهاند. بهویژه مشکلات اقتصادی، ضعف در ساختار تعاونیها، نبود سیاستگذاری منسجم و عدم انسجام نهادی، از جمله چالشهای کلیدی هستند که اجرای موفق پروژههای گلخانهای را تهدید میکنند. افزون بر این، دیدگاههای مشارکتکنندگان پژوهش نیز بر این نکته تأکید دارد که مسائل اصلی نه در سطح فناوری یا نیروی کار، بلکه در لایههای عمیقتر مربوط به نگرشهای کلان حاکم بر بخش کشاورزی و نظام اقتصادی کشور نهفتهاند؛ نگرشهایی که در بسیاری موارد مانع از ایجاد نوآوری و پیشرفت در این حوزه شدهاند.
در بخشی از یافتههای منتشرشده در فصلنامه «جغرافیا و توسعه» وابسته به دانشگاه سیستان و بلوچستان، فهرست دقیقی از عوامل مؤثر بر آینده کشت گلخانهای ارائه شده است. در میان تهدیدها، مواردی نظیر کمبود منابع آب، افزایش قیمت نهادهها، گسترش آفات و بیماریهای گیاهی، نبود بازارهای فروش پایدار و مشکلات در نظام حکمرانی زمین، بهعنوان موانع جدی برشمرده شدهاند. در سوی دیگر، فرصتهایی نظیر آموزش هدفمند نیروی انسانی، جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی، بهکارگیری فناوریهای نوین و توسعه زیرساختهای بازار، میتوانند زمینهساز رشد پایدار این بخش شوند و آن را از رکود و بیثباتی خارج سازند.
بر این اساس، پژوهشگران پیشنهاد میکنند که سیاستگذاران با نگاهی یکپارچه و جامع، مسیر توسعه واقعی کشت گلخانهای را هموار سازند. از جمله اقداماتی که میتواند به تحقق این هدف کمک کند، تقویت ساختار تعاونیهای محلی، ایجاد ارتباط مؤثر بین تولیدکنندگان و بازار مصرف، سرمایهگذاری در حوزه فناوریهای پیشرفته و اصلاحات بنیادین در نظام حکمرانی زمین است. این اقدامات، در صورت اجرا با برنامهریزی دقیق و حمایت مستمر، میتوانند آینده کشت گلخانهای را از وضعیتی ایستا به چشماندازی پویا و پایدار بدل کنند و آن را به یکی از ستونهای اصلی امنیت غذایی کشور در سالهای پیشرو تبدیل نمایند.
ارسال پاسخ