روحهای انسانی وجود دارند ... و در اینجا اثبات براساس چهار دانشمند برجسته وجود دارد
روحهای انسانی وجود دارند ... و در اینجا اثبات براساس چهار دانشمند برجسته وجود دارد

روحهای انسانی وجود دارند … و در اینجا اثبات براساس چهار دانشمند برجسته وجود دارد

به گزارش بخش علمی رسانه اخبار فناوری تک فاکس،

آیا روحیه ما بعد از مرگ زندگی می کند؟ برای اکثر مردم ، به نظر نمی رسد که این سؤال به جستجوی روح زیادی نیاز داشته باشد.

طبق بررسی سال 2023 توسط مرکز تحقیقات پیو ، 83 درصد از بزرگسالان در ایالات متحده معتقدند که روح انسان وجود دارد.

بسیاری از مذاهب معتقدند ، وقتی می میریم ، روحهای جاودانه ما زنده می مانند یا تناسخ می شوند.

در حالی که هرگز اجماع علمی صورت نگرفته است ، بحث در حال انجام است. و در کمال تعجب برخی ، بسیاری از دانشمندان و فیلسوفان استدلال می کنند که روحهای شواهدی وجود دارد می توانست فراتر از گوشت و استخوان های ما وجود داردبشر

در ماه فوریه ، دکتر استوارت هامروف ، متخصص بیهوشی و استاد دانشگاه آریزونا ، گفت: مطالعه ای که نشان می دهد فعالیت مغز بیماران از حمایت از زندگی می تواند اثبات “روح ترک بدن” باشد.

اما دیگران از این معضل ابدی چه می کنند؟ روزنامه دیلی میل آنچه را که چهار پیشگام درباره این سؤال قدیمی فکر می کنند ، تجزیه می کند.

دکتر ماریو بورگارد ، دانشمند علوم اعصاب

دکتر ماریو بورگارد در مورد وجود یک روح در کتاب خود ، “مغز معنوی: پرونده علوم اعصاب برای وجود روح” استدلال می کند

دکتر ماریو بورگارد ، یک متخصص علوم اعصاب وابسته به دانشگاه آریزونا ، این سؤال را در کتاب خود با عنوان “مغز معنوی: یک ماده علوم اعصاب برای وجود روح” مطرح می کند.

این کار بر اساس تحقیقات سال 2006 است که وی بر روی راهبه ها از دستور کارملیت کاتولیک رومی انجام داده است.

تیم وی هنگامی که از آنها خواسته شد “تجربه عرفانی” را در حالی که احساس اتحاد با خدا را در حین داشتن MRI احساس می کردند ، در مناطق مختلفی از مغز راهبه ها مطالعه کنند.

هنگامی که دکتر بورگارد از راهبه ها خواست تا روی این لحظات تمرکز کنند ، فهمید که حدود ده ها ناحیه مختلف از مغز آنها فعال تر می شود.

یکی از ناحیه های مغز که فعالیت را نشان می داد ، هسته caudate ، یک ساختار C شکل در اعماق مغز است که تصور می شود با احساسات مثبت مانند خوشبختی همراه است.

همچنین در انواع خاصی از فعالیت تکانه الکتریکی مرتبط با خواب عمیق و مراقبه افزایش یافته است.

بر اساس نتایج ، دکتر Beauregard نوشت که تجربیات مذهبی را نمی توان با عملکرد ساده عصبی توضیح داد. او معتقد است که این تجربیات منشأ غیر مادی دارند که به یک روح اشاره دارد.

پروفسور چارلز تارت ، روانشناس

روانشناس چارلز تارت ، که در اوایل این ماه درگذشت ، کارهای پیشگامانه ای را در مورد تجربیات نزدیک به مرگ و خارج از بدن انجام داد

روانشناس چارلز تارت ، که در اوایل این ماه درگذشت ، کارهای پیشگامانه ای را در مورد تجربیات نزدیک به مرگ و خارج از بدن انجام داد

پروفسور چارلز تارت ، که ماه گذشته درگذشت ، روانشناس و متخصص پدیده های روانی و ماوراء الطبیعه بود. او کارهای پیشگام را انجام داد در تجربیات نزدیک به مرگ و خارج از بدن.

اعتقاد وی به ماوراء الطبیعه ، از جمله تله پاتی و شفابخشی روانی ، وی را به نوشتن کتاب “علوم مخفی روح” سوق داد.

در پاراپسیولوژی ، دانشمندان آنچه را که اغلب به عنوان “علوم شبه” تصور می شود ، از جمله ادراک خارج از حسی (ESP) مانند تله پاتی و شفافیت مطالعه می کنند. این همچنین شامل مطالعه روانگردان ، توانایی جابجایی کارها با ذهن شما و بقا پس از مرگ است.

پروفسور تارت با وجود تصدیق اینکه بیشتر دانشمندان احساس شک و تردید دارند ، این پدیده ها را به طور گسترده مورد مطالعه قرار داد.

وی نوشت: “به دلیل سردرگمی بین علم و دانش ، بسیاری از افراد نسبت به ایده تحقیقات علمی تجربیات نزدیک به مرگ واکنش منفی نشان می دهند.”

“علم واقعی می تواند در درک تجربیات نزدیک به مرگ و کمک به تجربه کنندگان تجربیات خود را با زندگی روزمره کمک کند.”

در سال 1968 ، پروفسور تارت با یک داوطلب که به یک دستگاه EEG متصل شده بود ، یک آزمایش تجربه خارج از بدن را انجام داد که فعالیت الکتریکی در مغز را ثبت می کند. موضوع در آن زمان خواب بود و یک کد پنج رقمی در قفسه بالای او نمایش داده شد که او نتوانست آن را ببیند.

در شب چهارم این آزمایش ، او یک تجربه خارج از بدن داشت و گزارش داد که این تعداد را برای محققان مشاهده می کند ، با وجود این که دیدن جایی که او خوابیده بود غیرممکن است.

محققان این حوزه بر این باورند که تجربیات خارج از بدن و پدیده های پاراپسیولوژیک نشانه هایی است که شخص دارای روح است که از بدن جسمی آنها جدا است.

پروفسور توماس ناگل ، فیلسوف

توماس ناگل ، استاد فلسفه و حقوق در دانشگاه نیویورک ، معتقد است که علم آگاهی انسان را به طور کامل توضیح نمی دهد

توماس ناگل ، استاد فلسفه و حقوق در دانشگاه نیویورک ، معتقد است که علم آگاهی انسان را به طور کامل توضیح نمی دهد

توماس ناگل استاد فلسفه و قانون برجسته در دانشگاه نیویورک است. او با بیان اینکه علم آگاهی انسان را به طور کامل توضیح نمی دهد ، در حمایت از روح استدلال کرده است.

او معتقد است که فیزیک به تنهایی نمی تواند ذهن انسان را به خود جلب کند و از توضیحات مربوط به آگاهی که صرفاً روی مغز تمرکز دارد ، انتقاد کرده است.

او استدلال کرده است که قلمروهای جسمی و روحی انسان متفاوت است – و بنابراین تئوری های فیزیکی صرفاً در مورد منشأ زندگی ، مانند تکامل داروینی ، نمی توانند دقیق باشند.

و از آنجا که بخش هایی از موجودات زنده وجود دارد که جسمی نیستند ، فیزیک نمی تواند موجودات زنده را به طور کامل توضیح دهد.

او می گوید: “هر یک از زندگی ما بخشی از روند طولانی جهان است که به تدریج از خواب بیدار می شود و از خود آگاه می شود.”

او برای “Panpsychism” استدلال کرده است ، این ایده که فقط ذرات فیزیکی در جهان وجود ندارد بلکه عناصر آگاهی مانند ذهن نیز وجود دارد.

در “Panpsychism” ، حتی اشیاء بی جان آگاهی دارند. همه چیز در خارج از وضعیت جسمی خود ذهن دارد.

پروفسور نگل می افزاید: “به نظر می رسد وجود آگاهی ، علی رغم غنای و قدرت توضیحی ، فقط بخشی از حقیقت است و این که نظم طبیعی بسیار کمتر از آنچه که فیزیک و شیمی برای همه چیز به حساب می آیند ، می باشد.

دکتر جفری شوارتز ، روانپزشک

روانپزشک جفری شوارتز روانپزشکی است که استدلال می کند که انسان ها فقط آنچه در مغز جسمی آنهاست نیست

روانپزشک جفری شوارتز روانپزشکی است که استدلال می کند که انسان ها فقط آنچه در مغز جسمی آنهاست نیست

دکتر جفری شوارتز روانپزشک و محقق است که استدلال می کند که انسان فقط از بدن و مغز آنها تشکیل نشده است.

دکتر شوارتز نوروپلاستیکی یا توانایی مغز در تغییر و سازگاری را مطالعه می کند. وی اظهار داشته است كه چون مغز می تواند فرم خود را تغییر دهد – به عنوان مثال ، هنگامی كه ما عادت های خود را تغییر می دهیم – باید بیش از وضعیت جسمی خود ساخته شویم.

دکتر شوارتز از اسکن برای نشان دادن چگونگی تغییر مجدد مغز مغز خود ، از مبتلایان به اختلال وسواس و اجباری گرفته تا قربانیان سکته مغزی استفاده کرده است.

اما او ادعا می کند که مغز انسان با ذهن انسان متفاوت است.

به عنوان مثال ، یک وسواس ممکن است از مغز ناشی شود – اما ذهن آن وسواس را نمی خواهد.

دکتر شوارتز در کتاب خود قفل می نویسد که اراده شخص از مغز آنها قدرتمندتر است و بنابراین آنها می توانند با استفاده از اراده خود ، افکار ناخواسته را از مغز خود خارج کنند.

این در تقابل با دیدگاه “ماتریالیستی” است که هیچ چیز فراتر از گوشت ما وجود ندارد.

برای دکتر شوارتز ، یک شخص بیشتر از بدن و مغز خود است. این بدان معنی است که یک عنصر دیگر می تواند وجود داشته باشد – مانند روح یا روح آنها.

ضد استدلال

دیوید کایل جانسون ، استاد فلسفه در کالج کینگ ویلکس بار در پنسیلوانیا ، داستان یک پیشکسوت راه آهن جوان از دهه 1800 را در کتاب خود Do Souls وجود دارد؟

Phineas Gage در سال 1848 قربانی یک تصادف وحشتناک راه آهن شد که یک نوار آهنی جمجمه خود را سوراخ کرد. اگرچه او از این حادثه جان سالم به در برد ، اما شخصیت او تغییر کرد. او از داشتن یک مرد محترم به یک شخص با شهرت بی دقتی و سوءاستفاده از زنان رفت.

کایل جانسون می نویسد: “پرونده گاج فرضیه کلاسیک روح را به چالش کشید زیرا اگر شخصیت در یک چیز غیر جسمی مانند روح قرار داشته باشد ، آسیب جسمی نمی تواند شخصیت شخص را تغییر دهد – اما در مورد او غیرقابل انکار بود.”

او توضیح می دهد که ، اگرچه ما همه چیز را در مورد چگونگی عملکرد مغز نمی دانیم ، اما شواهد زیادی برای عملکردهای کنترل شده وجود دارد.

“هر آنچه که زمانی از روح – احساسات ، زبان ، تصمیمات ، احساس ، خاطرات ، شخصیت – به نظر می رسید – اکنون شناخته شده است که به عنوان چشم انداز مغز شناخته شده است.

علوم اعصاب نشان داده است که هیچ کاری برای انجام روح باقی نمانده است و بنابراین هیچ دلیلی برای تصور اینکه وجود دارد ، وجود ندارد. “